آی ی ی ی شغل جدید،مرا دریاب
فردا مصاحبه است
و من خیلی لفظ قلمانه نشستم تمام سوالات احتمالی و نا احتمالی را از خودم پرسیدم و بعد
خیلی لفظ قلمانه نشستم تمام پاسخهای احتمالی و نا احتمالی را به خودم جوابیدم
و آنگاه که به خودم آمدم دیدم ساعت ۳ شده و ۴ وحید باید مرا ببرد ترمینال.
گلو درد دارم.
در راستای علاقه به جوش،امروز تاول سفید روی لوزه را با موچین خراش دادم.وحید عین جن بو داده ظاهر شد و گفت خیلی کثافتی، بعد رفتم خلال دندان و گوش پاک کن آوردم ، خراشش دادم، خون آمد، بعد با گوش پاک کن فشار داد، کل دهنم طعم چرک سگ مرده گرفت و سر دو ساعت نشده باز همان تاول سفید با همان چرک سگ مرده روی لوزه داشت پوزخند تهوع آوری نصیب چهره ی در حال آآآآآآآآآآععععععع گفتن من حواله میکرد.
حالا این چرندیات به کنار
فردا بروم تهران
اول چهار راه کالج مصاحبه دارم.دوقدم پایین تر از مراسم وداع با کیارستمی.خیلی شلوغ خواهد شد.
بعدش بروم لاله.دانشگاه.بدهی ۹۵۰۰ را زده اند ۱۰۸۰۰ ،من مانده ام این دانشگاه آزاد با این اندازه حرام خوری چرا خناق نمیگرد،سقف امورمالی اش آوار نمیشود روی آدمهاش؟
تا ۴ راهی نمانده.
خوابیدن یا نخوابیدن؟
مسئله این است
- ۹۵/۰۴/۲۰