اندر احوالات سوسک و سرهنگ
يكشنبه, ۲۴ مرداد ۱۳۹۵، ۰۵:۳۴ ب.ظ
سوسک اومد
بزرگ
دوتا
زن و شوهر نبودند
چون یکی چروکیده و لهیده بود و اون یکی در اوج سرزنده گی
احتمالا افتاده بوده دنبالش و سر از خونه ی ما درآوردند.
سوسکها هم فهمیدن واسه خلاف باید بیان اینجا.
سرهنگ قضیه ش بماند.
وحید شربت مورچه ای میخواد ،یا خاکشیر.
درست کردم گذاشتم یخچال.
فردا آخرین جلسه بیمه س و چهارشنبه میرم واسه آزمون تهران.
خیلی کول و ملو روزها رو میگذرونم و طبیعتا دلم نمیخواد کسی رو ببینم.
نون سیر ژورکم آرزوست
- ۹۵/۰۵/۲۴