خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

باز ۷:۲۰

پنجشنبه, ۴ شهریور ۱۳۹۵، ۰۱:۰۰ ب.ظ

ساعت بیولوژیک من گیر داده به این موقع

پسری که داماد شده اومده بود ، با یک جعبه شیرینی رولت فرد اعلا و من همش نگران همه ی دخترایی بودم که الان تو بلاگش دارن شرحه شرحه میشند

نیست خودم و وحید تو بلاگفا آشنا شدیم و کتار به جاهای باریک رسید،میفهمم دختر چشم انتظار یعنی چه.شاید از خیل دلدادگانش یکی چش براه باشه پس بهتره زرودتر بگه عروس شده.ووو

رفتم دانشگاه

زبان فنی معماری

و زبان تخصصی بود

تموم شد و رفتم بانک سرمایه

همه چیز الی بود

دلیوری زنگ زد که خونه ای 

من باهاش مشاهیر قرار گذاشتم و خرید رو ازش تحویل گرفتم

داریم سه تایی میریم خونه زهره

تا همت از کار بیاد

  • . خزعبلات .

نظرات  (۱)

چه خودکشیا که نکنن براش ، چه تختای بیمارستانا که پر نشه از خیل عشاق :دی
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی