زود قضاوت نکن و موم پنج تومنی را دور نریز
شنبه, ۱۷ مهر ۱۳۹۵، ۰۷:۱۸ ب.ظ
موم انداخته بودم.چهار روز پیش.دست و پا.اندازه ی سه چهار قاشق غذاخوری مانده بود تهش.دلم نیامد بندازمش دور.
همینجورماند روی ظرفشویی.
امروز نونوار میکردم برم رشت.
گفتم بیا و دل به دریا بزن و صورتت را موم بنداز.
همانند دل به دریا زنندگان ظرف آب جوش آماده کردم و موم را گذاشتم نرم شد و یا علی از تو مدد
سکانس الان:
خیلی هم جواب میدهد.واسه من که بعد از سی سال اولین بار است که موهای صورتم را کندم خیلی حس هلو شدن و غیره و ذلک دارد.تورم و قرمزی کاملا رفته و من هستم و وحید ، که میگه شبیه مامانت شدی.لپ سفید شدی.پف کردی و الخ از این حرفها که مردهای تنگ میزنند.
- ۹۵/۰۷/۱۷