خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

بعد از درآوردن پدر

چهارشنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۵، ۱۲:۵۹ ب.ظ

دامون ( آلبوم ناصر وحدتی) نوبت شد به گیله اوخان.

امروز با گیله اوخان ۱ شروع کردم.کاش وحید میفهمید رشتی .آخه چرا عسل رو با کلمات میریزه به کام آدم شیون فومنی؟

  • . خزعبلات .

نظرات  (۳)

  • صحــ ـــرا
  • گفتم نور رشت کم شده ها... داریم میریم رشت (ر مکسور خوانده شود) (حالا نه رشت. هر کجا از گیلان شد. ماسال و دیلمان و سیاهکل و اولبسنگاه (؟) و گیسوم و اینا) خواستم بای بای کرده باشم. کبیر که خودمانیم. من از نژاد کویرم (قبیله لیلی مهر پویا) قصه من است و یار. 
    اینکه دو تا زبان متفاوت باشه خیلی خوبه، الان تو یه موهبتی داری که باید قدرشو بدونی ، خیلی کاربرد داره :دیی
  • صحــ ـــرا
  • دختر رشتی من و دو سه تا دوستام داریم میایم سمت شما. البته نمی دونم دقیقا شب را سر بر کدام بالین خواهیم نهاد و کدام اقلیم را ولگردی خواهیم نمود. اما می آییم دیگر.
    بی ربط نوشت.

    پاسخ:
    سمت ما را اشتب داری میزنی داداچ.
    ما الان یه وجب بالای دشت کویریم.
    اگه احیانا داری میری شمال، خونه نیستیم.
    خخخخخ
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی