رشته باریک
يكشنبه, ۲۶ دی ۱۳۹۵، ۱۲:۳۰ ق.ظ
من گشنه ام شده بود. متین با اینکه کار داشت بلند شد و برام یه شام عالی درست کرد. میدونم نمیذاره آب تو دلم تکون بخوره. منم واقعا نمیخوام بعضی وقتا ناراحتش کنم. بهش گفتم که میدونم چقدر دوستم داری، کاش کاش خودش بدونه من چقدر دوستش دارم و نمیخوام هیچ وقت ناراحت بشه. اما انگار هنوز یه مرزی از خودخواهی توی من هست. میرم تا به جنگش برم تن به تن. ولی میدونم اگه از این جنگ کشته ای بیاد بیرون، با هم می میریم.
پ.ن:
یهو از صدا و سیمای ایران، شبکه 4، صدایی آشنا اومد. موسیقیش که شروع شد موهای تنم سیخ شد که یهو اخوان گفت:
"قاصدک هان چه خبر آوردی..."
- ۹۵/۱۰/۲۶