خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

من اومدم خونه

يكشنبه, ۱۰ بهمن ۱۳۹۵، ۱۱:۴۱ ب.ظ

از رشت رفتم خونه دایی تهران

شب خفتم خونه دایی

یه مدل تهوع ناشناخته میومد و میرفت

صبح همت زنگید پاشدم با سردرد و کوفتی همیشگی دربست گرفتم

از در خونه دایی رفتم لاله

امضا و کتاب ها رو گرفتم

با همون عاقا رفتم حصارک

شهریه و .... داستانیه

اومدم تاکسی گرفتم و رسیدم سمنتان

وحید اومد دنبالم

الان همین چهره

که دقیقا ده روز زر زر میزد که خونه بی تو جهنمه گرفته خوابیده

من نشستم پای چشم شب روشن

دکتر حمیده چوبک

نماز بخونم برم لالا

  • . خزعبلات .

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی