من از سر کار اومدم و
شنبه, ۳۰ بهمن ۱۳۹۵، ۰۶:۳۱ ب.ظ
متین رفت دانشگاه. چهارشنبه گذشته دایی علی مهمون ما بود و من و متین هم مشغول کار خونه. البته تمام کارها رو متین کرد و اتاق ها موکت شد و تازه خونه شده خونه. دیروز بعد رفتن دایی، کدورت های مدت اخیر که ناشی از پرکاری متین بود از بین رفت و شب خوبی داشتیم. شام رفتیم خوب برگر بلوار قائم و بعد هم توی سرمای وحشتناک شهمیرزاد، رفتیم اونجا که ببینیم اوضاع در چه حاله و ممکنه امروز تعطیل باشه یا نه که دیدیم نه خبری نیست و برگشتیم خونه.
امروز صبح ساعت 5 از خواب پریدم و خیلی سرحال بودم و خوابم نمی اومد و چون حس بلند شدن از رختخواب رو نداشتم گرفتم خوابیدم. ساعت یه ربع هفت از خوابی بیدار شدم و بعد قرنها، خیلی شیک و مجلسی صبحونه خوردم و رفتم سر کار.
شهمیرزاد هوا آفتابی بود و تا اومدم سمنان دیدم که داره برف ملایمی میاد. منتظرم تا متین بیاد خونه و با هم باشیم. حالم خیلی خوبه. شکر.
- ۹۵/۱۱/۳۰