این روزها که میگذرد
شنبه, ۱۹ فروردين ۱۳۹۶، ۰۳:۴۰ ب.ظ
خیلی بهترم.البته با جهش هورمونی سگ به نظر میرسم ولی اندرونیاتم خیلی صلح و آرامشیه.
راهنما زنگ زد و گفت اگر میخوای کارکنی یا علی، اگه نمیخوای باکس رو خالی کنم واسه نفر بعد.من افتادم به غلط کاری.بعدش رمان موسوی رو شروع کردم و دوشبه تمومش کردم.کلی وضعیت سفید دیدم و هروقت وحید رفت منم پازش کردم که دوتایی ببینیم وگرنه بیشتر هم راه داشت.زان پس تز ملعون رو شروع کردم و اختتامش رضا قاسمی ایمیل زد و کلا فضامون رو برد یه ور دیگه و خون تازه رفت تو رگ و نفس تازه تو شش و خیال تازه تو مغز.
الان من آدم هفته ی پیش نیستم.
هستم؟
نه وولللللا. یادش بخیر نسیم بیگ
با چه عشقی روزی روزگاری رو دوره کردیم
- ۹۶/۰۱/۱۹