تا ساعت پنج صبح
يكشنبه, ۲۷ فروردين ۱۳۹۶، ۰۶:۱۸ ق.ظ
وحید رو نگاه کردم و زار زار گریه کردم.حدود ۵:۴۰ بود آب دهنم پرید تو گلوم و خرناسه شد.همت چرخید طرفم گفت گریه ؟
تا ۶ تو بغلش گریه کردم و قول دادم شبها مواظبش باشم.
من عاشقش شدم.
خیلی
- ۹۶/۰۱/۲۷
وحید رو نگاه کردم و زار زار گریه کردم.حدود ۵:۴۰ بود آب دهنم پرید تو گلوم و خرناسه شد.همت چرخید طرفم گفت گریه ؟
تا ۶ تو بغلش گریه کردم و قول دادم شبها مواظبش باشم.
من عاشقش شدم.
خیلی