تف تو روحت بلاگفا
سردرد کشنده دارم
وحید هنوز خوابه
خواب دیدم وحید اومده دنبال وحید من که برند خونه سیلو
دلشون وا شه
وحید تو اتاق خواب ازم خواسته که نیام چون وحید اونجا یه کارهایی داره برای دل خودش
من خیلی ناراحت شدم ، اومدم بیرون اتاق دیدم یه عالمه زن و مرد ریختن تو خونه ما
بهناز داره کمد خالی میکنه
جمال گردن شکسته که گوشیمو شکوند داره سیب زمینی سرخ میکنه
صالحیان داره ظروف رو میگرده
رضا رفته دونه دونه کشوهای اتاق خواب رو میگرده
خخخخخخ توش کاندوم بود خودش خجالت کشید خخخ
تقریبا ۱۵ نفر دارند دل و روده ی خونه رو بیرون میریزن و من تنهایی از این اتاق به اون اتاق میدوم
وحید هم با وحید سیگار روشن کردند و بیخیال
فروغ هم بود اتفاقا
سعیده هم با دامن گلدار
وحید هم دامن سارک منو بدون شورت پوشید و من همش نگران بودم کسی چیزی نبینه
جهنم مجسم
الان پا شدم چایی گذاشتم بروم سروقت همت ببینم چرا اینهمه منو اذیت کرد؟
- ۹۷/۰۱/۱۹