چشمهایش
پنجشنبه, ۱۲ مهر ۱۳۹۷، ۰۱:۰۱ ب.ظ
دیشب مهندس د.گ و همسر و پسرشون شایان مهمون ما بودند. امین هم اومد. همش حرف موسیقی بود. شایان سنتور زد و امین هم سه تار و خانم مهندس هم آواز. شب خوبی بود و تا حدود ساعت دو و نیم خونمون بودند. بعد رفتنشون متین از دختر دایی مهندس که باهاشون اومده بود و گفت و اتفاقاتی که رفتند توی اتاق پشتی و حرفایی که زدند. بعد رفتن مهندس و خونواده سه نفری با متین و امین مبهوت اتفاقاتی بودیم که متین روایت می کرد. شب عجیبی بود. انگار بعد 33 سال زندگی، دنیا و عالم و مافیها یه روی دیگه خودش رو با ما نشون داد. رویی که شاید میدونستیم ولی باز یه قدم به یقین این وهم نزدیک تر شدیم. هنوز مبهوتم.
- ۹۷/۰۷/۱۲