خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

جمعه شلوغ با چلو گردن دارچین

شنبه, ۱۱ اسفند ۱۳۹۷، ۱۱:۲۳ ب.ظ

دیروز روز شلوغی بود. متین آزمون کانون داشت. بعد با عارف رفتیم دارچین و ناهار رو اونجا بودیم. بعد هم تا چاشم رفتیم و ماشین تمیز و روز قبل کارواش رفته رو از تمیزی در آوردیم. مسیر بسیار زیبا و الحق هوا هم خوب یاری کرد. فقط ماشین بود که نمی کشید. بعد هم اومدیم خونه و استراحتی کردیم و بعد زن دایی و پسردایی و نامزدش برای اولین بار به این صورت اومدن خونمون. زن دایی که اولین بارش بود و نامزد محمدمهدی هم همین طور. (دارم بخش آواز آلبوم مطرب مهتاب رو رو گوش میدم. چی کردن مولانا و شهرام ناظری و علی اکبر مرادی توی این آواز). بعد هم وحید و احسان اومدند و شام با هم بودیم. احسان برای تولدم کادوی خیلی مینیمال و شیکی گرفته بود که خیلی به دلم نشست. 

امروز هم حس سر کار نبود و خونه خوابیدم. بعد بیدار شدن سری به اداره زدم و بعد با متین رفتیم بانک سرمایه و کارتش رو درست کردیم و بعد اومدیم خونه. کل امروز به گذشتن سریال گذشت و ساعت 19:15 با سطل و آرمین رفتم باشگاه که خیلی چسبید. هوا هم خیلی خوب شده و بهاری. شام رو با ولع تمام خوردم و الانم بعد مدتها اومدم و یه چیزی نوشتم. متین هم توی اتاق مشغول تمرینات خودش و بعدش قراره بیاد و سریال ببینیم. 

اما پدیده جالب این روزها که منو شدید به خودش مشغول کرده، اپ Snappq هست که  خیلی با طرحش حال کردم و هر شب ساعت 10 مشتری پر و پا قرصشم. همین 

  • . خزعبلات .

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی