بارون و تگرگ توی خرداد
دیشب با طاهر و میترا و متین رفتیم پیاده روی. هوا سرد بود و شانس آوردم همون اول به توصیه طاهر یه لباس مناسب برداشتم. خیلی خسته بودم و دلم نمی خواست باهاشون برم چون تا ساعت 7 عصر سر کار بودم. ولی دل زدم به دریا و رفتم و خیلی خوش گذشت.
هوای سمنان عجیب غریب شده. اولین باره توی عمرم می بینم که سمنان واقعا بهار داره. توی خرداد و هوای سرد و بارون و تگرگ و سیلاب. دیروز که داشتیم از آهوان بر می گشتیم برای اولین بار مسیل های فصلی رو دیدم که خروشان به سمت دشت می رفتند. تمام دشت سبز شده بود.
امروز که دیگه آخرش بود. هم بارون بود و هم تگرگ. یه دو ساعتی خوب بارید. با متین رفتیم بیرون و وسط بارون و تگرگ دوری زدیم و اومدیم خونه. متین امروز مثل جمعه های دیگه دانشگاه داشت و منم مشغول انجام کارهای عقب مونده خونه. به یاد دوران دبیرستان بازی IGI رو شروع کردم و امروز به مرحله آخرش رسیدم. منتظرم افطار بشه. ماه رمضون هم خیلی خسته کننده شده و آدم به هیچ کارش نمیرسه.
- ۹۸/۰۳/۱۰