من این حروف نوشتم چنان که غیر ندانست
دوشنبه, ۱۱ آذر ۱۳۹۸، ۱۲:۴۳ ق.ظ
نشد جای دیگری بنویسم و نشد به کسی بگم. جوشش درون منو رسوند به اینجا. جرقه از این شعر اخوان ثالث زده شد: با تو دیشب تا کجا رفتم...
و اگر برای آدم مصداقی هم داشته باشه که چقدر خوش به حال آدم میشه. آنی که این شعر و دیدار در دوردست داره، وجد رو باعث میشه و سرخوشی تمام و کمال روح آدم. پس تو نیز ز روی کرامت، چنان بخوان که تو دانی.
بجویی و دیگر نیابی مرا، بگویی دریغا اوستای من.
پ.ن: ملغمه ای شد، لحافی چهل تکه که فقط جوشش آنِ اون آن بود.
- ۹۸/۰۹/۱۱
مخلثم