خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

راننده حراف

دوشنبه, ۱۴ بهمن ۱۳۹۸، ۰۱:۰۷ ب.ظ

دارم از شاهرود برمیگردم. چند روزی هست که خستگی به تنم نشسته و دست و دلم به هیچی نمیره. اما دلیل این نوشته چیه؟ خب ما راننده هامون به صورت ماهیانه عوض میشن و هر کدوم یک ماه با ما هستند. هر کدوم یه تیپ و شخصیت دارند. یکی بود که خدا رو شکر نسخه اش رو پیچیدند و فرستادنش یه جای دیگه. اما یکی هست که راننده فعلی ماست و الان دقیقا جلوی من پشت فرمونه یه موجودیه که یه بدی عظیم داره و اون اینه که بی نهایت حرافه و بدتر از ان اینه که راجع به هر موضوعی صاحب نظره. مثلا الان داره برای سه نفرمون در مورد بیت کوین صحبت میکنه. نمیشه هم جسارت کرد و بهش گفت دهنتو ببند ولی شعور هم نداره متوقف کنه حرفاشو. القصه، ماهی که این بابا راننده ما میشه، من غصه ام میگیره که مغز ما رو سالاد میکنه. الان هم نان استاپ داره حرف میزنه. ما سه نفر هم هیچی نمیگیم.

  • . خزعبلات .

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی