خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

شاهنامه خوانی

سه شنبه, ۲۹ بهمن ۱۳۹۸، ۱۱:۱۷ ب.ظ

شنبه و یکشنبه ای که گذشت، تهران بودم و شب ها قبل از خواب، شاهنامه می خوندم، البته به نثر و البته هنوز هم ادامه داره. رسیدم به ناپدید شدن کیخسرو و مرگ 5 پهلوانی که با او رفته بودند یعنی گیو و فرزندش بیژن و طوس و گستهم و فریبرز. بیشتر از همه دلم برای گیو و بیژن تنگ شد و بیشتر بیشتر برای گیو که کیخسرو رو از توران آورده بود و زره سیاوش رو داشت. 

دیشب هم متین قرص خواب خورد و منم خوابم نمی اومد و مشغول خوندن شاهنامه شدم و دیشب به رزم رستم و اسفندیار رسیدم و کشته شدن اسفندیار به دست رستم و بعد کشته شدن رستم به دست برادرش شغاد و عجیب دل آدم به درد میاد از مرگ این پهلوانان و تازه می فهمم چرا حماسه فقط یه داستان نیست و به حق الگویی از آرمان های یک ملت و قومه و الگویی تکرارپذیر در کل تاریخ.

  • . خزعبلات .

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی