پیک نیک با دوستان و روز پدر
دیروز بعد از ظهر با دوستان رفتیم جنوب سمنان، جایی به اسم کویر دلازیان و چقدر زیبا بود. دیدن رودخونه فصلی در کویر مطلق واقعا عجیب بود. اولین بار بود به اونجا می رفتم. وحید و مهتاب، امیر و مهکامه و احسان و من و متین با ماشین من و امیر رفتیم به اونجا و چقدر خوش گذشت و چه منظره زیبایی داشت. احسان برامون برگر ذغالی درست کرد و منم مامور درست کردن قارچ بودم. ساندویچش خیلی چسبید. بعد مشغول عکاسی شدیم و با سرد شدن هوا به سمت خونه حرکت کردیم.
شب برای تبریک روز پدر رفتیم پایین و هدیه مون رو هم بردیم که یه جفت کفش بود که بابا خیلی خوشش اومد ولی چون یه سایز کوچیک بود، امروز صبح عوض کردم و امشب مجدد رفتیم پایین و به بابا دادیم.
خبرهایی که این روزها از کرونا میاد ناامیدکنندست، خصوصا عملکرد حضرات در بخش مدیریت بحران. آرزوی مرگ خوب نیست ولی دلم میخواد نجار که رییس سازمان مدیریت بحران این مملکته، سقط بشه تا بفهمه مدیریت بحران مثل درست کردن حلیم نذری توی هیات نیست و برای خودش کلی داستان و کلی سناریو و کلی آمادگی و ... داره. از بیشعوری مردم همیشه در جاده های شمال هم از حق نگذریم که مقصر اصلی هستن و اینکه ای کاش قم رو همون اول قرنطینه می کردند که این فاجعه پیش نمی اومد که آدم هر لحظه مرگ رو جلوی چشمای خودش نبینه.
- ۹۸/۱۲/۲۰
متوجهم که رعایت می کنید. از نوشته های وبلاگتون مشخصه که جز آدم های بی مبالات نیستید. اما... دو چیز مطرحه:
1. شما در یک زنجیره زندگی می کنید. مگر دیدن پدر گرام نمی رروید طبقه پایین؟ این دوستتان دیدن پدر یا مادر خانم یا آقا نمی روند؟ خب شما این زنجیر را وضل می کنید. و احتمالات ابتلا را بالا. اگر خود فرد خدایی نکرده مبتلا باشد، ناقل خواهد بود، حالا دستش را بشوید. هم غذا می شوید. در فاصله کم می خندید و ...
میدانم سر کار نمیشود رفت، اما اینها را بهتر است کنار گذاشت.
2- رسم بد. شما می گویی ما رعایت کرده می رویم. فرض هر دو سالم و شماره یک اتفاق نمی افتد. اما کسی که کلافه است و منتظر. شما را که می بیند می گوید: ببین خبری نیستا. مردم میرن، میان. و نسبت به رعایت کردن سست می کند. دیگر شمای رعایت کرده مطرح نیسیتد. یک نفر بی ملاظه است که فکر می کند خبری نیست و او می رود گند می زند به جامعه. اوهم رعایت کننده باشد، می شوید دو تا و ...