خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

دوباره

پنجشنبه, ۳ تیر ۱۴۰۰، ۰۳:۱۹ ق.ظ

امروز با هزار شل کن سفت کن رفتم خونه امیر

پرپرم

مهکامه زرد و سیاه

ما هم فقط گریه و نگاه

 

حس میکنم چهلم از خود خاکسپاری بدتره. امروز قشنگ از من تهی شدم برگشتم خونه. از بس خالی بودم با همت رفتیم خونه وحید ، بلند نمیشدیم بیاییم بیرون.

من کم کم دارم کصخل میشم. غم چه عجیب غریب میخزه تو تن ما. مگه میشه بیرونش کرد؟

  • . خزعبلات .

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی