دوباره
پنجشنبه, ۳ تیر ۱۴۰۰، ۰۳:۱۹ ق.ظ
امروز با هزار شل کن سفت کن رفتم خونه امیر
پرپرم
مهکامه زرد و سیاه
ما هم فقط گریه و نگاه
حس میکنم چهلم از خود خاکسپاری بدتره. امروز قشنگ از من تهی شدم برگشتم خونه. از بس خالی بودم با همت رفتیم خونه وحید ، بلند نمیشدیم بیاییم بیرون.
من کم کم دارم کصخل میشم. غم چه عجیب غریب میخزه تو تن ما. مگه میشه بیرونش کرد؟
- ۰۰/۰۴/۰۳