شام با علی و سعیده بعد از مدت ها
دیروز عصر از سر کار که اومدم، دیدم متین و سعیده روی مبل نشستند و چشمهای هر دو تا پف کرده و پر اشک. سعیده می خواست بره که متین گفت با این اوضاع بهتره پیش هم باشیم و فرار شد شام با هم باشیم. سریع رفتم نون سنگک گرفتم و متین هم املت و آب دوغ خیار و مرغ پاچینی درست کرد و من و علی خودمون رو سر میز شام خفه کردیم. اتفاقا چند شب قبل بود که به متین گفتم که دلم برای علی و سعیده تنگ شده و بگیم شام بیان تا با هم باشیم. بعد از رفتن علی و سعیده مشغول تماشای بازی فوتبال ایتالیا - اتریش در جام ملت های اروپا شدم که بالاخره توی وقت اضافه ایتالیا 2-1 بازی رو برد. با اینکه ایتالیا یکی از تیم های محبوب فوتبال منه، دیشب اصلا دلم نمیومد اتریش بازی رو ببازه، انقدر که خوب و عالی بازی می کردند. بازی دیشب از اون معدود بازی های خوب چند سال اخیر بود (از طرف اتریش) و خیلی خوشحالم که تا دو صبح بیدار موندم و بازی رو دیدم.
- ۰۰/۰۴/۰۶