خوابم نمیاد
شنبه, ۲ مرداد ۱۴۰۰، ۰۸:۲۵ ق.ظ
ساعت سه صبح دیشب خوابیدم. صبح ساعت هفت و نیم از خواب بیدار. دورکار هستم و اداره هم نمیتونم برم. متین هم روی مبل سه نفره مجاور خوابیده. دیشب بعد از من بیدار بود. شب قبل شهمیرزاد، پیش محمد و میترا بودیم و همه بودند. اوضاع احوال روحی که مساعد نیست، جسمم هم نمیکشه ولی کتاب خوندن رو بعد از مدت ها شروع کردم. باید کاری بکنم، وگرنه این گرداب منو نابود می کنه. دارم کتابی با عنوان "مریمیه، از فریتیوف شوان تا سیدحسین نصر" رو میخونم. تا چه شود.
- ۰۰/۰۵/۰۲