دوره دورهمی
دوشنبه, ۴ مرداد ۱۴۰۰، ۰۱:۳۳ ق.ظ
شنبه شب، شام خونه بابا و مامان بودیم. علی و سعیده هم بودند.
شبی که گذشت یعنی یکشنبه شب در شهمیرزاد پیش حجت و فریبا بودیم. از پنجشنبه که از رشت اومدیم، هر شب یه جا بودیم. تنها خبر خوب امروز هم این بود که فردا نوبت واکسن مامان رسیده. انشاالله این کرونای لعنتی هم تموم شه که دردی غریب بود روی تموم غم ها و بدبختی هایی که توی مملکت خودمون داریم.
فردا و پس فردا دورکارم با کلی کار مربوط به خونه. گریه بید لطفی رو گوش میدم. متین جان هم خیاطی می کنه. تا چه پیش آید.
- ۰۰/۰۵/۰۴