خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

واکسن زدم

جمعه, ۱۵ مرداد ۱۴۰۰، ۰۳:۱۴ ب.ظ

امروز صبح واکسن زدم. تمام مدت رفتن و برگشتن تو دلم با مهکامه بودم.

کاش میشد برم دنبالش.

کاش امیر بود.

وحید هزار مدل نوشیدنی برام گرفت.قندی نمکی ترش خنک و.....

هر جرعه ش برام زهرمار بود.

 

خیلی گریه کردم. بعد هم خوابم برد، دوباره امیر رو دیدم. هربار که خوابش رو میبینم یه طرف بدنم بیحس میشه.

امیر ما حواسمون به خانواده ت هست. کاش کاری از دستمون ساخته بود😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭

  • . خزعبلات .

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی