عیادت از رضا
چهارشنبه, ۲۹ دی ۱۴۰۰، ۰۷:۵۲ ب.ظ
دیشب به اتفاق متین، بعد از خرید آب هویج، رفتیم به عیادت رضا که چند روزی میشه دستش شکسته و پیش نمی اومد بریم عیادت. وحید و مهتاب هم اومدند و بعد احسان و محمد و میترا.
وقتی پنج نفری توی بالکن می رفتیم تا توی اون هوای سرد سیگار بکشیم، یاد امیر، لحظه به لحظه با من بود. وحید همون اولین بار که رفتیم سیگار بکشیم، از امیر گفت و یادش که از زندگیش بیرون نمیره. منم گفتم لحظه ای نیست که به یادش نباشم.
- ۰۰/۱۰/۲۹