خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

در حال رفتن به همایش در تهران

پنجشنبه, ۷ بهمن ۱۴۰۰، ۰۷:۳۲ ق.ظ

صبح، ساعت 5.30 قرار بود بریم تهران. ساعت 5.05 از خواب بیدار شدم تا چیزی بخورم و لباس بپوشم. اما خوابم برد. راس ساعت 5.30 راننده زنگ زد. باز خدا متین رو نگه داره که تموم لباس هامو مرتب گذاشته بود توی هال. بعد رفتیم دنبال همکارمون و راهی تهران شدیم. با اینکه دو روز گذشته رو خیلی شلوغ بودم، ولی صبح، بعد از حرکت و با وجود گرمای مطبوع خودرو، خوابم نمیومد و تا الان بیدارم. الان جنت آباد رو هم رد کردیم و در مرز استان سمنان و تهران هستیم. همایش امروز در مورد هوشمند سازی و پایش آنلاین ترانسفورماتور هست.

دیروز برای پژو، چهار حلقه لاستیک خریدم. شد پنج میلیون و چهارصد. دیروز روز خیلی خوبی بود. کلاه محبوبم پیدا شد. کلاه ایمنی که مدتها منتظرش بودم رو دریافت کردم و شرکت بخشی از معوقات ما رو داد که خیلی لازم بود.

پریروز هم روغن پژو رو عوض کردم و چون متین مهمون داشت، از ساعت 6 تا 10 شب با وحید و امیر بودم که خیلی خوش گذشت. زنده شدن خاطرات دور مجردی. 

  • . خزعبلات .

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی