لحظات آخر قرن
کمتر از سه ساعت دیگه این قرن تموم میشه و وارد قرن جدید میشیم. صبح امروز با خرید نان بربری کنجدی برای صبحونه شروع شد و بعد از اون 6 نفره رفتیم به باغچه خودمون. متین کلا مشغول آبیاری اونجا بود. بعد سفارش کباب کوبیده رو به کبابی محل دادیم و بعد از پیاده کردن متین و رسیدن بچه ها، من و پدر متین رفتیم کباب ها رو گرفتیم و اومدیم خونه. متین پلوی خوبی گذاشته بود. 6 نفره و با مخلفات کامل گیلانی، غذا رو خوردیم و الان هر کدوم، گوشه ای از خونه افتادیم تا بخوابیم.
سال 1400، سال مرگ امیر بود، سال نحسی بود که تا آخر عمر فراموشش نمی کنم. سالهای قبل هم سالهای نکبتی بودند با کرونا و اوضاع نا به سامان مملکت. ولی با امید به استقبال سال جدید و سالهای جدید آینده میریم تا زمانی که دیگر امیدی نباشه.
پ. ن:
یکی از خواسته هام توی سال جدید اینه که بفهمم یا بدونم چرا خدا گفته من انسان رو در رنج آفریدم. والسلام.
- ۰۰/۱۲/۲۹
رنج نباید تو را غمگین کند. این همان جایی است که اغلب مردم اشتباه میکنند. رنج قرار است تو را هوشیارتر کند به اینکه زندگیات نیاز به تغییر دارد. چون انسانها زمانی هوشیارتر میشوند که زخمی شوند، رنج نباید بیچارگی را بیشتر کند. رنجت را تحمل نکن، رنجت را درک کن! این فرصتی است برای بیداری، وقتی آگاه شوی، بیچارگیات تمام میشود.
"کارل گوستاو یونگ"