رفتن مهمان ها
پنجشنبه, ۴ فروردين ۱۴۰۱، ۱۰:۵۷ ب.ظ
بعد از یک هفته، که مثل برق و باد گذشت، مهمون های ما، امروز حدود ساعت 11.30 ظهر به طرف رشت حرکت کردند و به سلامت هم رسیدند. انقدر این مدت سریع گذشت که حد نداشت. پدر متین واقعا بی نظیره. وجود شخص او، دورهمی رو یه چیز دیگه کرده بود. شب ها ساعت 4 صبح می خوابیدیم، اونم با چشمانی اشکبار از خنده. دیشب تازه ساعت 3 صبح، گوشت و نخود و سیب زمینی آبگوشت رو کوبیدیم و خوردیم. خوردیم و خندیدیم و سیر و زیتون خوردیم. امروز که رفتند، حالتی از افسردگی و تنها شدن به سراغم اومد، بس که وجودشون باعث فراموشی سختی های زندگی بود. انشاالله در اسرع وقت دوباره دور هم جمع بشیم. علی و سعیده هم امروز از گنبد اومدند.
- ۰۱/۰۱/۰۴