اسنپی
پنجشنبه, ۲ شهریور ۱۴۰۲، ۰۳:۵۲ ق.ظ
که برای رسیدن به مهمونی پریسا گرفتم ، خیلی خیلی عجیب بود. خانم کردی که به محض نشستن ، به انرژی من اشاره کرد و همون لحظه یه کد از پلاک ماشین جلویی پدیدار شد. بعد حرف به چاکرا و ریکی رسید و در کمال ناباوری براش سپر گرفتم. این عجیب ترین اتفاق درمانی بود که برای من پیش اومد. خودش شزوع کرد و توضیح داد که مادر زیبایی داشته. دنیا عجیبه.
امروز برای عارفه نوشتم: جمله طلایی کتاب برای من: همه چیز یگانه است و در روح جهان همه چیز یک چیز است و آن یک چیز را یک دست نوشته است.
- ۰۲/۰۶/۰۲