آخرین روز تعطیلات نوروزی من
از عنوان پشت میشه فهمید که منظور از من چه کسیه؟ بله دیگه. خانم وقتی فرهنگی باشه تا پانزدهم فروردین تعطیل هست و منم که از فردا باید برم سر کار.
خب، الان بر روی تختخواب اتاق خواب آپارتمان شهمیرزاد دراز کشیدم و متین بیرون در حال گوش دادن به آهنگ مشترک شهره و شهرام صولتی هست و مشغول نظافت خونه هست. دقایقی پیش داشتم به گلهای تازه شماره ۷ گوش می دادم که اتفاقا شب سال تحویل، شایان و خانم مهندس برامون به صورت تصنیفی که پژمان طاهری ساخته اجراش کردند.
قبل از همه یه عکس از هال اینجا براتون میذارم. خدا رو چه دیدیم، شاید سال ها بعد همین عکس ها کلی حس و خاطره رو زنده کنند. (برای مشاهده عکس با کیفیت بالاتر می تونید روش کلیک کنید).
اما امروز حدود ساعت ۱۲ ظهر از خواب بیدار شدیم. با عظیم به صورت تصویری صحبت کردیم و نوروز و سال نو رو تبریک گفتیم. جالبه که عید دیدنی هامون هم مجازی شده و صد البته چاره ای هم نیست.
تا الان که ساعت سه عصر هست کلا درگیر بازی Quiz of Kings هستم. دلم یه فرصت کوچولو و یه ذره حس و حال میخوام که چند تا پست رگباری از یافته های مدت اخیر بذارم.
وحید دیشب پیام داد که فردا شب توی شهمیرزاد بچه های سابق دبیرستان رو ببینیم. منم گفتم اگه آزاد بودم چشم. واقعا چقدر دوران دبیرستان خوب بود که اون دوستی ها هنوز باقی مونده.
قرار شده عصر بریم باغچه خودمون و به درخت ها آب و کود بدیم. اگه شد از شکوفه ها و جوانه های درخت ها هم عکس میذارم. تا چه پیش آید.
- ۰۳/۰۱/۰۴
چقدر خانهی زیبایی :) دلم رفت :)