خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

سفر پدر و مادر متین به سمنان

دوشنبه, ۱۴ خرداد ۱۴۰۳، ۰۸:۴۹ ب.ظ

دیروز روز خوبی بود. برخلاف پریروز که بسیار روز بدی بود. شنبه کم مونده بود بگیرم همکارم رو تا میخوره بزنم، ولی به خیر گذشت. تمام دیروز به کار روی اطلاعات تپ چنجرها گذشت و از خیر نامه نهاد بالادستی ما، یه سری اطلاعات جدید به دست آوردم.

اما دیروز حدود ساعت ۳ بعد از ظهر، پدر و مادر متین از رشت حرکت کردند و حدود ساعت ۱۰.۳۰ شب به شهمیرزاد رسیدند. متین هم دانشگاه تدریس داشت و حدود ساعت ۱۹.۱۵ اومد اداره دنبالم و با هم به طرف شهمیرزاد حرکت کردیم. تا رسیدیم متین شام درست کرد و منم یه سری خرت و پرت خریدم تا پدر و مادر متین برسند.

شام باقلا قاتق و ماهی دودی داشتیم. با اینکه همه خسته بودیم، ولی تا دیر وقت نشستیم و حرف می زدیم.

صبح رفتم یه نون شیر فتیر و یه نون پیازی خریدم و با هم صبحونه خوردیم. کمی استراحت کردیم و ناهار اکبرجوجه ای که متین درست کرده بود، خوردیم. 

عصر بعد از استراحت بابا، سری به باغچه خودمون زدیم. پدر و مادر متین هم حال و هوایی عوض کردند و الان برگشتیم خونه. فردا شب هم مهمون داریم و پدر و مادر من مهمان ما هستند.

  • . خزعبلات .

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی