خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

دامغان هستیم، من و متین، در صحن مسجد تاریخانه. روبروی ایوان اصلی، آفتاب هم از روبرو به چشمان ما می تابد. من نشسته روی سکو و متین نشسته روی صندلی با کفش های از پای برون آمده. متین اینجا را عجیب و غریب دوست دارد. الان با همان پای پیاده به سمت ایوان اصلی و شبستان رفت. حالتش حالت موسی است در کوه طور که به او فرمان داده شد: "کفش هایت را از پای برون آر، براستی که تو در سرزمین مقدس طُوی هستی". بحث شد که شاید مغول به اینجا هم آمده باشد و شاید همان کرده باشد که در مسجد جامع بخارا کرده است. الله اعلم. می رویم و باز بیشتر می نویسم. فعلا.

  • . خزعبلات .

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی