خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

متین جان! کی موهات انقدر سفید شد؟

پنجشنبه, ۲۳ اسفند ۱۴۰۳، ۰۷:۵۲ ب.ظ

دقیقا ۶ دقیقه پیش، یعنی ساعت ۱۹.۴۵ شب، متین از آرایشگاه به خونه برگشت. موهاش رو کوتاه کرده بود، دو سانتی. تا وارد شد گفت خوبه؟ و من دیدم دور سرش تمام سفید شده. من ناخودآگاه زدم زیر گریه، او هم گریه افتاد. الان هم رفت دوش بگیره.

راستی متین جان!

چقدر این ده سال زود گذشت.

کی موهات انقدر سفید شد؟

دورت بگردم و برام بمونی که دنیا بی تو صفایی نداره. 

دوستت دارم رفیق جان.

  • . خزعبلات .

نظرات  (۱)

عزیییییز، بعد مدتها چقدر چسبید. حس کردم لابلای روزمرگی منو یادت میره

پاسخ:
عزیز جان
به قول فروغی بسطامی:
کی رفته ای زدل که تمنا کنم تو را
کی بوده ای نهفته که پیدا کنم تو را

تنها چیزی که منو به این زندگی نکبت بند میکنه، وجود توئه. برام بمونی.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی