خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

بازگشت از رشت

يكشنبه, ۲۵ آبان ۱۳۹۹، ۱۲:۵۵ ق.ظ

حدود 22 ساعت قبل از رشت رسیدیم به سمنان. جمعه شب حدود ساعت هفت و نیم، بعد از دیدار با پدربزرگ و مادربزرگ متین، از رشت حرکت کردیم. آفتاب صحرا توقف کردیم و شام گرفتم و توی ماشین خوردیم و مسیر رو ادامه دادیم. ساعت دو و نیم بامداد رسیدیم و تا دوش بگیریم و بخوابیم، ساعت شد حدود سه و ربع صبح. خوابیدیم و اول صبح هر دومون رفتیم سر کار. توی اداره خیلی خسته بودم و آخرا خستگی بهم مستولی شده بود. بالاخره حدود ساعت چهار و نیم عصر رسیدم خونه و ناهار خوردم و خوابیدم تا حدود ساعت نه و نیم شب.

آرمین اومد وسایل سفارشیش رو برد و من و متین هم مشغول کارهامون شدیم. یک ساعت پیش 4 تا تخم مرغ نیمرو کرد و با تره سیر و زیتون و باقلای رشت خوردیم و الان افقی شدیم. هفته شلوغی دارم. خبر دورکاری هم تایید شد. خدا به خیر بگذرونه. 

  • . خزعبلات .

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی