خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

شب

پنجشنبه, ۷ دی ۱۴۰۲، ۰۸:۴۹ ق.ظ

سالهای سال، بین شب و روز، انتخابم همیشه شب بود. الان یه مدتیه به طرز وحشتناک از شب بدم میاد و دوست دارم همیشه روز باشه. سال های سال زندگی شبانه داشتم و عجیب هم باهاش حال می کردم. اون موقع آدم هایی که از علاقه شون به روز می گفتند، درک نمی کردم و حتی مسخره شون می کردم، اما الان نه. شاید هم دوره ای باشه، ولی فکر می کنم نه، داره یه اتفاقات و تغییراتی در من رخ میده.

القصه، صبح امروز از خواب بیدار شدم و صبحونه و داروها رو خوردم و به طرف سمنان حرکت کردم. الان هم در ماشین اداره و به سمت شاهرود در حال حرکت هستیم. دیشب هم خوابم نمی اومد و کتاب در دامگه حادثه پرویز ثابتی رو می خوندم.

  • . خزعبلات .

نظرات  (۱)

سلام

شب و حیات شبانه خیلی خوبه تعجب می‌کنم چرا اینقدر از شب بدتون میاد

سمنان و دامغان تا شاهرود همه شون رو دوست دارم

چه ایامی که تو اون مسیر میرفتم اصفهان و چه مواقعی برمیگشتم خراسان

پاسخ:
سلام
همون طور که گفتم، سالها از شب خوشم می اومد ولی مدتیه این حس تغییر کرده. دست خود آدم نیست شاید. شاید هم مقتضای سن باشه.
شما لطف دارید بابت سمنان. سرتون سلامت
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی