شب
پنجشنبه, ۷ دی ۱۴۰۲، ۰۸:۴۹ ق.ظ
سالهای سال، بین شب و روز، انتخابم همیشه شب بود. الان یه مدتیه به طرز وحشتناک از شب بدم میاد و دوست دارم همیشه روز باشه. سال های سال زندگی شبانه داشتم و عجیب هم باهاش حال می کردم. اون موقع آدم هایی که از علاقه شون به روز می گفتند، درک نمی کردم و حتی مسخره شون می کردم، اما الان نه. شاید هم دوره ای باشه، ولی فکر می کنم نه، داره یه اتفاقات و تغییراتی در من رخ میده.
القصه، صبح امروز از خواب بیدار شدم و صبحونه و داروها رو خوردم و به طرف سمنان حرکت کردم. الان هم در ماشین اداره و به سمت شاهرود در حال حرکت هستیم. دیشب هم خوابم نمی اومد و کتاب در دامگه حادثه پرویز ثابتی رو می خوندم.
- ۰۲/۱۰/۰۷
سلام
شب و حیات شبانه خیلی خوبه تعجب میکنم چرا اینقدر از شب بدتون میاد
سمنان و دامغان تا شاهرود همه شون رو دوست دارم
چه ایامی که تو اون مسیر میرفتم اصفهان و چه مواقعی برمیگشتم خراسان