در مسیر تهران برای تشخیص نهایی بیماری مادر
الان آرادان هستیم. ساعت شش و نیم عصر به همراه علی و سعیده و مادر، به سمت تهران حرکت کردیم. من از ساعت ۳ تا ۷ عصر، دوره آموزشی نظام مهندسی داشتم. بیست دقیقه آخر رو توی ماشین و با هدفون گوش دادم. فردا هم یه دوره دیگه نظام مهندسی دارم. امروز کارهای نهایی تمدید گواهینامه رانندگی خودم رو انجام دادم. بیست سال از روزی که گواهینامه گرفتم میگذره. چه روزی بود. توی بلوار شریف واقفی و توسط سرهنگ مهربان در چهارمین نوبت پذیرفته شدم.
دیروز جواب سه تا از چهار آزمایش مادر اومد. الان هم راهی تهران هستیم که فردا پزشک معالج مادر دقیقا نوع بیماری مادر و نحوه درمانش رو بهمون بگه. دیروز هم کلی کار عقب مونده داشتم که انجامشون دادم. دو تا کفش برای تعمیر داشتم که به تعمیراتی جلوی پاساژ اسکان دادم. اهل دایکندی افغانستان بود و بهش گفتم چقدر دوست دارم افغانستان و شهرهاش رو ببینم و فعلا بیش از همه هرات رو. دیروز معاینه چشم مربوط به تمدید گواهینامه رو هم رفتم. چون من یک عینکی هستم. ۲۵ سال هست که باهاش زندگی میکنم.
هفته بعد، هفته شلوغی دارم. یکشنبه نوبت کولونوسکوپی دارم و یکشنبه و دوشنبه دوره آموزشی که سه سال هست منتظرشیم. اورهال تپ چنجرها هم داره شروع میشه. اگر فردا تصمیم دکتر برای درمان مادر برای روزهای یکشنبه و دوشنبه قرار بگیره، واقعا نمیتونم علی و مادر رو همراهی کنم.
پ.ن:
این ماه چندمین باره که متین تنها میخوابه. امشب هم دوباره داره چنین اتفاقی میفته. خدا نگهدارش باشه که خیلی برام عزیزه.
- ۰۳/۰۷/۲۴