خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

در راه جلسه تهران

دوشنبه, ۱۴ آبان ۱۴۰۳، ۰۵:۲۹ ق.ظ

امروز صبح ساعت ۴.۱۰ بیدار شدم‌. متین هم با من بیدار شد. لباس پوشیدم و راهی سمنان شدم. مهندس ه. رو سوار کردم و اومدیم اداره و هفت هشت دقیقه ای میشه که به سمت تهران حرکت کردیم. جلسات ماهیانه ویرایش دستورالعمل هاست. 

دیروز یعنی یکشنبه ۱۳ آبان، درگیر صورت وضعیت شهریور پیمانکار بودم. بالاخره تمومش کردم. بعد سری به نظام مهندسی زدم تا گواهی نامه های خودم رو دریافت کنم. بعد از پایان کار، مثل روزهای قبل سری به مادر زدم و به سمت شهمیرزاد حزکت کردم. ناهار رو حدود ساعت ۵ عصر با متین خوردیم و حدود ساعت ۸ شب برای یه سری کار رفتیم بیرون. کارها انجام شد و برای شام کباب گرفتم و اومدیم خونه. تا بریم بخوابیم شد یازده و نیم شب.

اما پنجشنبه و جمعه در سمنان بودیم و منزل پدر و مادر. پنجشنبه شب، شب خیلی بدی بود که با تدبیر متین، حال مادر بهتر شد و از اون شرایط نکبت خارج شد. جمعه صبح، یه سری خرت و پرت برای منزل مادر گرفتم و بعد مشغول شستشوی ماشین خودم و ماشین بابا  توی حیاط شدم. متین برای ناهار مادر ماهی درست کرده بود و شب هم سالاد سزار. مادر یه موجود دیگه شده بود و به جای خوابیدن های پیاپی، کنار ما بود و پا به پای ما حرف میزد. جمعه شب بعد از اینکه خیالمون از مادر راحت شد، به سمت شهمیرزاد حرکت کردیم.

  • . خزعبلات .

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی