خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

پته

دوشنبه, ۳۱ خرداد ۱۳۹۵، ۰۴:۳۱ ق.ظ

اوایل مهر ۸۷ بود ارشد قبول شدم و رفغتم تهران

اون موقع هم تلویزیون نداشتم، مثل الان که ندارم

یه اکس ویژن خریدم و تنظیمش کردم شبکه چهار

مزیت چهار اینه که یه رادیویه که تصویری شده

عملا بعد یه مدت چشمم دنبال یه سرگرمی بود

اولین بار که رفتم رشت

پته های مامان و برداشتم

سال ۶۴ وقتی حامله بود منو و کرمان زندگی میکرد واسه ماههای آخر شروع میکنه به پته دوزی

یه مقدار نخ و یه پته چهارگوشه متقارن برمیدارم و.....

هنوز که هنوزه درگیرشم

امشب احساس کردم گردنم قیژ قیژ میکنه

تمام مدت تهران انیس و مونسم بود

مدتی که رشت بودم چون هوا شرجیه و پته پشمی،کلا گذاشتمش کنار

الان دس به سوزن شدم

قابش رو خیلی وقته خریدیم

و وحید نصبش کرده 

تا پایان ماه رمضون تموم میشه

با احتساب سفری که در پیش دارم

تاخیر دوباره داره میاد سراغم

  • . خزعبلات .

نظرات  (۱)

اینکه یه هنر دستی بلدی و بهش علاقه هم داری خیلی خوبه.

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی