خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۲ مطلب در شهریور ۱۳۹۹ ثبت شده است

سه شنبه هفته گذشته، دل رو زدم به دریا و به اتفاق متین رفتیم خونه بابا و در مورد فروش خونه و رفتن به یه جای بهتر باهاش صحبت کردیم. بابای منم که کلا سر کوچکترین تغییر، حالش بد میشه و سه چهار روزی میره تو لک و غذا نمیخوره و از این حرفا. حالا اگه این تغییر خونه عوض کردن باشه که دیگه هیچی. بیچاره کرد ما رو تا حالش خوب بشه. خدا رو شکر الان حالش خوبه و منتظر علی هستیم تا بریم سراغ فروش خونه و رفتن به جای جدید.

از اداره و کار هم خبر خاصی نیست و همه چیز مرتب و تحت کنترل هست فقط امروز متوجه شدیم تمام المان های حقوق ما رو زدند که افزایش حقوق حکم سر سال رو اعمال نکنند، یعنی عملا من دارم اندازه پارسال حقوق می گیرم و تمام چیزایی که سرسال میان میگن حقوق کارمندان 15%، یا 20% افزایش یافت، دروغی بیش نیست.

متین معلم شده و اولین کلاس درسش هم 15 شهریور برگزار شد. این چند وقتی هم که رفته سر کلاس ها، بازخوردها عالی بوده و همه ازش رضایت دارند.

اوضاع و احوال باغ هم به راهه و سازه آلاچیق تموم شده و ضد زنگ و زنگش هم زده شده. انشاالله فردا میریم برای باقی مونده رنگ آمیزی و روزهای آینده، چادرش رو نصب می کنیم.

  • . خزعبلات .

چند روزی میشه هست که بعد از خواب عصر، میریم سمت باغ و مشغول مرتب کردن و شخم زدن و کانال بندی زمین میشیم. چقدر خوبه این کار و ارتباط با زمین و طبیعت. در خوبیش همین بس که بعد از کار سنگین، سرحال و پرانرژی برای انجام کارهای بعدی هستیم و مهم تر از همه اینه که وقت کم نمیاریم. کارهای اداره هم خوب پیش میره و فقط مونده آزمون کارشناس رسمی من که 20 شهریور برگزار میشه. امروز به متین (به قول خودش خانم دکتر برا) زنگ زدند برای تدریس توی یه دبیرستان توی شهمیرزاد و چقدر این خبر خوب بود. پشت میزم بودم که متین با تلفن خونه این خبر رو بهم داد. خوشحالیم حد و حصر نداشت. ناهار پایین بودیم و مامان کله پاچه درست کرده بود و منی که قرار نبود لب به غذا بزنم، دو تا کاسه خوردم. همین!

  • . خزعبلات .