خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

خبر اول اینکه

يكشنبه, ۲۱ آذر ۱۳۹۵، ۰۹:۲۵ ق.ظ

مارشال صاف کن علی الطلوع زنگید به وحید که به متین بگو پاشیم بریم صافکاری.ما هم راهی شدیم.

دوم اینکه استانبول ترکید و من همش دارم تصور میکنیم خاک بر سرم، تصورش هم وحشتناکه.

دلما نرفتیم هنوز رو دلم مونده.

نمیدونم عارف باهامون میاد رشت اور نات.

باید لیست بلند بالای کارهامو انجام بدم.

کله ی سر صبح اسپری پرسپولیس تو سطل زباله ی حیاط منو پرتاپ کرد به گذشته.این ملعون چرا دسیت از سرم بر نمیداره.

اسپری پرسپولیس ؟ سمنان؟ حتما من داده بودم به وحید اونم داده به علی.یا نه.من دادم به فافا.مال من شماره هشت علی کریمی بود؟ 

چرا یادم نمیاد؟

چرا یادم میاد؟ کاش یادم نیاد.

چی دارم میگم؟ مگه میشه یادم نیاد؟

بگذریم

  • . خزعبلات .

نظرات  (۳)

ملت مخاطب هم اسم خودشون پیدا میکنن ، اییییششش
پاسخ:
خخخخخ
عاقا دو ساعت داشتم میگفتم من که خونه ام پس اونی که پیام داده کیه؟
وحید که شرکته تازه نیم فاصله هم نمیذاره گشادتر از این حرفهاست
بعد گفتم مزاحم تلفنیه
بعد گفتم مزاحم تلفنیه فک کرده من وحیدم بهم میگه دادا
بعد گفتم زنهای سابق همتی یورش آوردند تو پیج 
اثن یه وضی
خخخخخ! کامنت او با فرض پسر بودن شما بود D:
درستش اینه: فدای سرت ابجی!... 😨😂
وحید به من چیزی نگفت *_*
کاش یادت نیاد؟ خو به اپی دیدیمت، داداش یادت همیشه آویزونته همه جا میاد تو بهش توجه نکن
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی