خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

آبغوره گیری و امتحان متین

جمعه, ۲۰ تیر ۱۳۹۹، ۱۱:۳۰ ب.ظ

دیشب بعد مدتها حبس در خونه، برای اینکه حال و هوامون عوض بشه رفتیم، یه گشتی توی شهر بزنیم که متین 45 کیلو غوره خرید. سریع اومدیم خونه و تا ساعت 3 صبح مشغول دون کردن غوره ها بودیم. فردا صبحش که امروز صبح باشه، متین آزمون داشت. من که خیلی خسته شده بودم خواب موندم ولی متین بیدار شده بود و مشغول آزمون دادن که منم بهش پیوستم. یه ربع از شروع آزمون گذشته بود. آزمون ساعت 12:30 تموم شد و بعد به صورت نان استاپ مشغول شستن غوره های دون کرده دیشب، دون کردن مابقی غوره ها و پشت بندش، آبگیری غوره ها و متعاقبش جوشوندنش بودیم. مامان هم اومده بود بالا و کمکمون می کرد. تا همین نیم ساعت پیش درگیر ظروف بودیم که بالاخره تموم شد و جفتمون داریم از خستگی از حال میریم.

دیروز رفتم نظام مهندسی و برای دوره ارتقای پایه از 3 به  2، توی دوره مربوطه ثبت نام کردم. حالا فردا و پس فردا اداره نمیرم و خونه هستم پای لپ تاپ برای روزی 8 ساعت دوره مجازی. دیروز صبح رو شب کردم، 750 تومن پیاده شدم. یعنی این توی این مملکت، هوای مفت خدا رو بدی توی ریه، باید پول بدی. کرونا هم که امونمون رو بریده. توی اداره کلا ماسک به دهان و هر بیرون رفتن ضروری هم ماسک و ماسک و ماسک.

پ.ن:

چهارشنبه گذشته به مسئولم گفتم شنبه و یکشنبه نمیام اداره، اونم گفت مشکلی نیست. دلم میخواست بریم رشت، ولی هم متین امتحان داشت و منم درگیر دوره خودم هستم و نمیشد رفت. تنها چیزی که دارم این دوران بعد روزگار رو به خاطرش سر می کنم، یاد رشت و رفتن به اونجاست. انقدر بهش فکر می کنم (تمام این خیالات در خونه پدری متین می افته که فوق العاده است) که حد نداره و تا چیزی که کمترین قرابتی به رشت داره به ذهنم متبادر میشه، فیلم یاد هندوستان میکنه.
آی رشت! دلتنگتم.

  • . خزعبلات .

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی