خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

رشت زیبا

پنجشنبه, ۲۲ آبان ۱۳۹۹، ۰۷:۱۵ ب.ظ

فردا سفر رشت ما به پایان میرسه و باید برگردیم سمنان. روی تخت مجردی متین دراز کشیدم و تازه از خواب عصرگاهی بیدار شدم. بارون بند اومده و دخترخاله های متین اومدند و دور میز ناهارخوری جمع شدند و میخوان جالیز بازی کنند. هوا در بهترین حالت خودشه و جون میده آدم بره پارک شهر قدم بزنه. دلم نمیخواد از رشت جدا بشم و بریم سمنان.

جای همگی خالی، امروز من و مهسا و عظیم، با ماشین خودمون رفتیم سمت آسید شریف و ناهار رو از رستوران کوچیک جمال گرفتیم. چون دیر رفته بودیم، فقط زرشک پلو با مرغ داشت و چقدر هم خوشمزه بود. امروز هم ناهار رو نتونستیم با بابا بخوریم، بس که درگیر هستند.

رشت شهریه که بدجوری دلم رو برده، با اینکه بی نهایت شلوغ شده. اینجا برای من، مکانی برای کندن از گذشته ها و ناکامی هاست و به من شادی و انرژی و نشاط میده. رشت زیبا، دوستت دارم. 

  • . خزعبلات .

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی