خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

تارا

پنجشنبه, ۴ آذر ۱۴۰۰، ۰۶:۱۷ ب.ظ

دیشب به مناسبت خونه جدید محمود و شراره و تولد فرزندشون، تارا، به خونشون رفتیم. خونه خوب و زیبا بود، خصوصا طبقه پایین که یه کنج دنج بود برای روزهای خلسه و تنهایی و لشی.

تا دیر وقت حرف زدیم و یاد گذشته ها رو کردیم و بیشتر از همه با تارا سرگرم بودیم. عمر این سه نفر دراز و خدا نگهدارشون. محمود یکی از بی آلایش ترین آدم هاییه که توی کل زندگیم دیدم. یه مرد و یه رفیق به تمام معنا. 

  • . خزعبلات .

نظرات  (۱)

سلام. خوب هستین. چرا نمی نویسید؟! مشکلی که پیش نیومده ان شالله. 😣

پاسخ:
سلام
نه خوبیم و نه بد. مشکلی نیست، فقط خیلی درگیر کار هستیم و عملا هیچ فرصتی نداریم. الان هم بین دامغان و سمنان و توی ماشین دارم جواب میدم. ضمنا حس نوشتن هم نبود. ممنون که به یاد ما هستید. 
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی