خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

برای این چهل و اندی روز

سه شنبه, ۱۰ آبان ۱۴۰۱، ۰۴:۵۹ ب.ظ

چهل دقیقه ای میشه که از اداره اومدم، خسته و له روی مبل سه نفره ولو شدم. متین هم روی اون مبل سه نفره خوابیده. عینهو یه ربات از صبح تا شب و فقط بنا به جبر زندگی و بقا، سگ دو می زنیم و کارهای عبث تا ته ماه، دو زار تف کنند توی صورتمون. یعنی شان و منزلت یه مهندس توی این مملکت از آبدارچی و باغبون هم کمتر شده و هر روز هم بیشتر به لجن کشیده میشه.

حالا توی این وضع، هر روز و شب، اخبار فلج کننده هم می شنوی و می بینی. این مدتی که گذشت، خیلی ها چهره های پشت نقابشون رو خواسته یا ناخواسته عیان کردند. خیلی ها ثابت کردند که جهل و آک بند تحویل دادن مغز به خدا یعنی چه. خیلی ها با حرف ها، کارهاشون شرافت رو معنی کردند یا اون رو به لجن کشیدند. اما نکته جالب یه چیزه، اون هم تکرار و تسلط و پیروزی قوانین تاریخ هست و بس و درس نگرفتن یه عده نادون از تجربه های تاریخ. جامعه ای که سال ها با این توجیه که بالغ نشده، رگه هایی از بلوغ رو نشون داد و مثل همه فرد فرد ما که گه گاه، قیود رو تاب نمیاریم و فریاد و عصیان می کنیم، از اعماق وجودش، فریاد برآورد و بالغ شدنش رو، بلند تر از هر زمان دیگه ای اعلام کرد. حرف زیاده و حوصله کم، اما چیزی که مطمئنم داور عالم ازش نمیگذره، جهل و نادانی هست و بس و چه خوش گفت اون بزرگ که بزرگترین گناه، جهل است و بس. به امید طلوع نور و امید. 

  • . خزعبلات .

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی