خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

شروع باشگاه روی من و متین

پنجشنبه, ۱۵ تیر ۱۴۰۲، ۰۵:۰۰ ب.ظ

یکشنبه این هفته، وقتی از خواب بعد از ظهر بیدار شدم، متین اجبار کرد که زنگ بزنم وحید و باهاش برم باشگاه. تماس گرفتم و اومد دنبالم و جلسه اول باشگاه رو شروع کردم. قرار شد پنج روز توی هفته بریم باشگاه و روزهای سه شنبه و جمعه هم استراحت باشه. امروز هم منتظر تماس وحید هستم تا بریم. قرارمون بین ساعت ۵ تا ۶ هست و چون تعدادمون زیاده، احسان ساعت رو اعلام می کنه و همه سر همون تایم میریم باشگاه. غیر از وحید و احسان، رضا و طاهر هم هستند.

متین هم روز دوشنبه باشگاه خودش رو شروع کرد و خلاصه رفتیم توی کار ورزش. شش روزی هم میشه که سیگار نکشیدم و امیدوارم از شر خودش و وسوسه کشنده اش خلاص بشم.

همون دوشنبه ماشین رفت واسه تعمیر و شش و نیم میلیون بابت تعویض دیسک و صفحه خرج گذاشت روی دستم. روزهای اداره هم با رخوت طی میشه، خصوصا اینکه ساعت ۶ صبح باید اداره باشیم.

در پایان برای چندمین بار بگم که از بچگی از تابستون و گرما متنفر بودم و الان این تنفر خیلی خیلی بیشتر شده.  اگه به طور مطلق بخوام بگم، تابستون و گرما، در صدر جدول تنفرات من قرار دارند. والسلام.

  • . خزعبلات .

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی