خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

سرماخوردگی در تابستان

دوشنبه, ۲۶ تیر ۱۴۰۲، ۱۱:۰۳ ب.ظ

سه روزی هست که درگیر سرماخوردگی شدم و حال خوشی ندارم، خصوصا دیشب که متین میدونه چی بهم گذشت. جوری حالم بد بود که از شدت درد، پا به زمین می کوبیدم. یکشنبه و دوشنبه هم سر کار نرفتم و امروز رفتم دکتر و برای این دو روز استعلاجی گرفتم. شب اول که به کابوس گذشت و دیروز هم کلا به خواب و بدن درد و امروز هم به گیجی و گنگی. باز خدا متین رو نگهداره که سوپ و ناهارش به داد این شکم من رسید که ماشاالله همیشه مثل ساعت کار میکنه. 

اما این مدت اخیر به گوش دادن به صحبت های دکتر محمدجعفر محجوب گذشت و هنوز هم میگذره و همه چیز حول و حوش حرف و آثار ایشون دور میزنه. ضمنا اصلا دلم نمیخواد برم سر کار و هر شب با غصه فرداش میخوابم. امروز به متین می گفتم با یازده سال سابقه بیمه، یه خورده زوده که این حالت بهم دست داده. 

امشب واقعا حرفی و چیز دندون گیری برای نوشتن نداشتم، اما از فرط بیهودگی و کسالت و برای ترک این حالت ها، اومدم اینجا و چند خطی خزعبلات سر هم کردم، مثل همیشه. سه روز هم هست که به خاطر این سرماخوردگیِ وسط تابستونِ همیشه نفرت انگیز سمنان به باشگاه نرفتم. علی و سعیده هم جفتشون درگیر همین مرض من شدند و کارشون به آمپول و سرم کشیده. گویا تیر و ترکش های مهمونی پنجشنبه شب در کنار دخترعموها و خانواده شون بوده، الله اعلم. باز شکر که متین هنوز حالش خوبه و درگیر نشد، انشاالله که درگیر نشه.

  • . خزعبلات .

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی