خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

بعد مدتها اومدیم خونه شهمیرزاد

جمعه, ۳ آذر ۱۴۰۲، ۱۲:۴۷ ق.ظ

دیروز که پنجشنبه بود برای بازدید رفته بودیم شهمیرزاد. بعد بازگشت از ماموریت، اومدم خونه و چون متین خونه بود، ناهار خوشمزه ای درست کرده بود. یه غذای گیلانی به نام مرغ ترش که من مزه اش رو خیلی دوست دارم. غذا رو که خوردیم، خوابم میومد. متین هم چون زود بیدار شده بود، خسته بود و گرفتیم خوابیدیم. من زودتر بیدار شدم و یه ربع بعد متین هم بیدار شد. خونه رو مرتب کردیم و منم بعد مدتها آب و روغن ماشین رو چک کردم و دیدم آب کم کرده. آب و ضدیخ اضافه کردم و چون شام منزل مهندس و خانم مهندس دعوت بودیم، دوش گرفتیم و راهی شهمیرزاد شدیم. پدر و مادر و دو تا برادر خانم مهندس اومده بودند و اولین باری بود که اونها رو می دیدیم. تا رسیدیم شام خوردیم و بعد با پدر خانم مهندس حرف زدم و شایان هم یه سنتور عالی در ماهور برای ما زد. شب خیلی خوبی بود. بعد خداحافظی کردیم و اومدیم آپارتمان خودمون در شهمیرزاد. مدت ها بود به خاطر ماموریت های کاری پشت سر هم من، اینجا نیومده بودیم. هوا بسیار سرده و پکیج رو زیاد کردیم تا خونه گرم بشه. فعلا با جوراب و گرمکن در زیر پتو مشغول تایپ این پست هستم. قرار بود امشب به وحید بگیم بیاد پیش ما که به خاطر مهمونی امشب خانم مهندس، قضیه کنسل شد. حالا متین گفت اگه بشه فردا بگیم بیان پیش ما. تا چه پیش آید.

  • . خزعبلات .

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی