خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

قصار الدوله دیلمی

يكشنبه, ۲۷ دی ۱۳۹۴، ۰۲:۲۸ ق.ظ

از روزی که با هم تو یه خونه زندگی میکنیم حدود یه سال میگذره،امشب یه جوری نسبیت زمان رو درک کردیم که انگار ۱۵ سال عمرمون با هم گذشت.

حال مرگ دارم.

داشتم خطابه ی قبل از خواب میدادم:

دلم میخواد صاف طاقباز بگیرم دراز بکشم ، از پا شروع شه و بیا از لبم جونمو بگیره و تموم.

احساس سبکی و بی وزنیشو میتونم حدس بزنم.

داشتم میگفتم حالا گیریم ما ۳۰ سال با هم زندگی کنیم اونوقت دوباره اونجا هم ....

خب قاعدتا من کارهای مهمتری از زندگی مشترک دارم.اینکه درگیر این شرایط بشی یه مرضه، اینکه آگاهانه این شرایطو هندل کنی یه درد بیدرمونه ولی اینکه خودت تو گردابش بیفتی عین یابو جفتک بزنی و موج ببرتت داستانش فرق داره.

یابویی که تو گردابه خیلی هم آگاهه ،خیلی هم درگیره ولی خب از دستش کاری برنمیاد.

نسبیت و میگفتم.

لامکانیت و لازمانیت قاعدتا باید گستره ی عظیمتری از زندگی مشترک داشته باشه.خیلی زیادند کسایی که هستی رو جبر میدونن و مثل همیشه یه عده جلوشون درمیان که جبر نیست و عشقه.

حالا هرچی باشه فرق نداره،من درگیر اون فهم وسیع لایتناهی از هستان هستم که نه بودش و نه نبودش تو هستان من فرقی نداره.

اون ادراک فراگیری که گاها اشتباهی اسمشو میذارن علم لدن.

خب باید منطقی باشم، هیچوقت خدا معجزشو خرج من معلول الذهن نمیکنه ولی راهی که هست بن بست نیست.

خودی رو تصور میکنم که از ازل تا ابد از ۶ جهت حضور آنی داره و فقط رصد میکنه.

میخواد علمش زیاد شه؟ نه

میخواد حال کنه؟ نه

میخواد قدرتنمایی کنه؟ نه بابا

خب چه مرگشه؟

هیچی دیگه، این زندگی کمشه هوس اینفینیتی کرده.

آیا واسه جاودانگی و تمایل بشر به مادام العمری دلش اینو خواسته؟ نه نه نه همون عدم که بود جاش بهتر بود،بهرحال هیچ معدومی نمیاد از خودش آرزو درکنه چون خودی نداره ول

ی موجود داغون میشه زیر بار خواسته هاش.

چه مرگش است هان؟

واسه خودش داره زر میزنه.شما ببخشید.

.

.

.

.

مکالمه فوق مکالمه ی خیالی بود بین من و حکیم عقلی و حکیم اشراقی.امید آنکه اتفاق افتد.

فَسُبْحَانَ الَّذِی بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْءٍ وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ.

اون ملکوته رو آرزوست

  • . خزعبلات .

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی