خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

برای ثومپالمن

سه شنبه, ۱۱ اسفند ۱۳۹۴، ۰۸:۲۰ ب.ظ

امروز اشتهارد بودم. بازدید از کارخونه تابلوسازی و پست های کمپکت. زور خوبی بود. تخصص کافی و اولیه رو برای کارم پیدا کردم. دیگه هول نیستم. راضیم از خودم. من و محمد و مهندس حسینی رفتیم. مسئول پذیراییمون یه خانوم بود که رییس کارخونه بود. از عکس پشت سرش بر می اومد که دختر رییس مرحومه. دلم برای ثومپار ولامینجوز تنگ شده بود. ساعت 7 شب رسیدم خونه. الان هم مهمون داریم و هنوز وقت نشده با هم حرف بزنیم. خیلی میخوامت متین.

  • . خزعبلات .

نظرات  (۲)

صد تا بیشتر از اینایی که گفتی رو برات انجام میدم. من فدای خنده هات
پاسخ:
انجام بده
کی جلوتو گرفته؟
خودت میدونی چقد دوستت دارم
پاسخ:
الهی من فدای خانمیت بشم
الهی پیشمرگت شم.
متین
بدون تو من یه انگل بدوی بودم
تو به زندگیم معنا دادی
به من شخصیت دادی
منو مرد کردی
وقتی نبودی من به درد هیچی نمیخوردم
البته میدونم الان هم به درد هیچی نمیخورم
ولی ازت میخوام التماس میکنم اندازه سر سوزن بهم توجه کن
این بیتوجهی تو داره منو روانی میکنه
من هم آدمم
درسته عاشق حقیر خودت و پس بزنی؟
متینم
سلطان قلب و روح و جسمم
تا پایان زندگیم هرچی بگی گوش میدم
با جون و دل همه کار میکتم برات
ظرف میشورم
سرامیک میسابم
فقط یه کم محلم بذار



چون وحید خوابیده بود مجبور شدم خودم کامنت بذارم و خودم هم ج کامنت رو بدم.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی