خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

بچه زایی یا نزایی

يكشنبه, ۲۱ شهریور ۱۳۹۵، ۰۱:۴۷ ق.ظ

مادر و مادر شوهر آدم جمع بشند و چپ و راست از نوه دارشدن حرف بزنند آدم یه جورایی میشود.

اول دلش آب میرود واسه حاملگی که عجیبترین حس آدمیزاد است

بعد احساس میکند دارد دیوانه شوهرش میشود

بعد زل میزند تو چشم وحید که ببین چی میگند

بعد یک هویی قید همه چیز را میزند که ای بابا 

ایران هستیم

درآمدمان  یک تومن است

اتاق اضافه نداریم

حوصله ی ونگ ونگ نداریم

خودمان واسه خودمان بسیم

تز من مانده

شغل وحید لنگ در هواست

دلم میخواهد اقامت بگیرم برویم

هند و سنپیترز و قونیه چی پس؟

تازه

همه به شرط اینکه دم و  دستگاهمان سالم باشد.

بعد 

خیلی آرام

جوری که به زانو فشار نیاید

آدم از روی افکارش نیم خیز میشود

بلند میشود

شلوارش را میکشد بالا

زیپش را میبندد

دستش را صابون میزند و کلا میزند به چاک.

  • . خزعبلات .

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی