خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

رشت، یه نفر رشت

يكشنبه, ۱۳ خرداد ۱۳۹۷، ۰۱:۱۴ ق.ظ
اگه اداره گل دقیقه 118 پشت محوطه نزنه، انشاالله فردا عازم رشت هستیم. متین مشغول جمع کردن وسایل توی چمدونه. امشب با امیر بنگاهی و وحید در مورد سرمایه گذاری حرف زدیم. مدتها بود که وحید رو ندیده بودم. امروز اداره کلی چیز تاره یاد گرفتم. از سید جواد و کریم. تا آخرین لحظه با انرژی تمام کار کردم، با اینکه شب قبل 4 صبح خوابیده بودم، ولی رسیدم خونه حدود ساعت 5 رفتم به کما تا اذان. ذوق دارم برای رفتن به رشت. شعف عجیب درونی. شاید شرطی شدم، اونم به خاطر خاطرات خوبی که توی اولین سفرهام به رشت ساخته شده که قطعا درصد زیادیش از آن کبیره. کبیر رو دوست دارم و برام بسیار قابل احترامه. سرش سلامت و عمرش دراز که تا سالهای سال باهاش هم نفسی کنیم. آمین.
  • . خزعبلات .

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی